دوربین های زمان و مکان
به نام خدا
محضر مبارک مقام معظم رهبری مد ظله العالی
پس از سلام و عرض احترام؛
از دیرباز انسان های نخستین موقع شکار آرزو می کردند، وسیله ای می داشتند که آن را جلوی چشمان خود می گرفتند و با کمک آن مکان های دور را می دیدند و به این وسیله موفقیت های خود را در امر شکار، مضاعف می کردند.
امروزه نه تنها این آرزو به ثمر نشسته است، بلکه آدم هایی از نسل همان انسان های نخستین، دوربین هایی را اختراع کرده اند که می توانند با کمک آنها کهکشان هایی را در فاصله چندین سال نوری از زمین، رصد کنند.
به راستی استفاده از دوربین های مکان، چه افق های زیبا و روشنی را به روی انسان ها گشوده است.
۱) عقربه ی زمان، سوم خرداد ماه سال ۱۳۶۱ را نشان می دهد.
تلاشهای مردم و رزمندگان ایرانی به ثمر نشسته است. مردم ایران از خوشحالی در پوست خود نمی گنجند.
خرمشهر آزاد شده است.
شور و شوق وصف ناشدنی بر کشور حاکم شده است. مردم ایران این پیروزی بزرگ را به یکدیگر تبریک می گویند.
امام امت در میانه ی این هیاهو، به پشت بام منزل خود در جماران رفته است و دوربین زمان را نیز با خود برده است. دوربین را با دقت به اطراف می چرخاند و در نقطه ای متوقف می کند. جایی که دوربین زمان، روی آن متوقف شده است، خرداد ماه ۱۳۶۷ است.
امام در دوربین زمان می بیند که بعد از هشت سال جنگ، حدود یک میلیون ایرانی شهید، اسیر، مفقود، مجروح، شیمیایی و قطع عضو شده اند.
مردم دیگر از فراخوان نیرو برای اعزام به جبهه جنگ، استقبال کافی نمی کنند.
امام مشاهده می کند که زیر ساخت های دو کشور مهم اسلامی نابود شده است.
عراق ابتکار عمل را در جنگ به دست گرفته است. شلمچه، حلبچه، خرمال، فاو و دیگر سرزمین های عراق را که آزاد کرده بودیم، ارتش عراق دوباره بازپس گرفته است.
حضرت امام با کمال تعجب می بیند که بعد از هشت سال حماسه آفرینی اکنون عراقی ها در خوزستان، بدون اینکه مقاومت چشمگیری از طرف ایرانی ها ببینند، فرسنگ به فرسنگ پیشروی می کنتد. این ها مناطقی است که در اوایل جنگ برای آزاد سازی آنها وجب به وجب شهید داده بودیم. حالا اهواز هم در خطر سقوط است.
حضرت امام محو اتفاقاتی شده است که آنها را در دوربین زمان دیده است.
حضرت امام بلافاصله از پله های پشت بام پایین می آید و به مسئولین سیاسی کشور دستور می دهد برای توقف جنگ از هر اقدامی فروگذاری نکنند.
امام دستور داده ، حالا که با آزاد سازی خرمشهر عراقی ها منفعل شده اند، سعی کنید تا می توانید ، امتیاز بگیرید و میلیاردها دلار خسارتی را که پادشاه عربستان پرداخت آن را تقبل کرده، آن را هم بگیرید و خرج رفاه مردم و بازسازی خرابی های جنگ کنید.
۲) الان خرداد ماه ۱۳۸۴ است.
تازه احمدی نژاد رییس جمهور شده است.
ایشان شجاعانه تحریم های سازمان ملل را به هیچ می انگارد و قطعنامه ها را کاغذ پاره می خواند و یک تنه در مقابل دنیا می ایستد و در این میانه شما به عنوان رهبری بصیر با کمک دوربین زمان، خرداد ۹۲ را می بینید که پس از هشت سال اقتصاد کشور متلاشی شده است و بازار اختلاس رونق گرفته است.
بلافاصله دوربین زمان را به کناری می نهید و رسما اطلاعیه ای صادر می کنید و مسئولین کشور را به عقلانیت و پرهیز از دشمن تراشی فرا می خوانید.
۳) الان بهمن ۱۳۸۹ است.
بعضی از مسئولین امنیتی کشور، برای بازگشت آرامش به کشور در جلسات خصوصی دوباره به نظر قبلی خود مبنی بر حصر کسانی که آنها به ایشان سران فتنه می گویند، اصرار می ورزند. شما تصمیم را به فردا موکول می کنید.
بعد از رفتن آنها بلافاصله دوربین زمان را به دست می گیرید و در آن مشاهده می کنید که میرحسین موسوی در حصر و در کهنسالی فوت کرده است.
ابتدا دستور می دهید، خبر مرگ میر حسین تا اعلام تصمیم مقتضی، منتشر نشود.
شما نظر دوستانی را که معتقدند شبانه پیکر میر حسین موسوی به خاک سپرده شود، رد می کنید.
مقرر می شود تشییع جنازه مختصری در فضای کاملا امنیتی برگزار شود و به تمام رسانه های کشور دستور داده می شود که مرگ میر حسین و مراسم تشییع جنازه و استقبال مردم را برجسته نکنند.
جمعیت تشییع کنندگان حدود پنج میلیون نفر برآورد می شود.
امروز اقیانوس جمعیت را به هیچ وجه نمی توان مهار کرد.
و اکنون یک هفته از دفن میر حسین گذشته است.
در تهران و بعضی از شهرهای کشور حکومت نظامی اعلام شده است.
آمار کشته ها و مجروحین وحشتناک است.
و شما به عنوان رهبری بصیر و آگاه دوباره دوربین زمان را به کناری می نهید و دستور اکید صادر می فرمایید که فعلا موضوع حصر از دستور کار خارج شود.
ارادتمند و دوستدار شما
محمد مهدوی فر
تخریب چی و غواص دفاع مقدس
۹۴/۷/۱۸