شیخ احمد و دکتر عباس


🔵


شیخ احمد یک روحانی ساده، مردمی و انقلابی است که در شهرستان ما به نیکی از او یاد می‌شود. مدتی است که متأسفانه آلزایمر گرفته، اقامه جماعت نمی‌کند و از خانه نیز بیرون نمی‌آید. شفای او را از خداوند طلب می‌کنیم.

اغلب بین دو نماز خیلی کوتاه و مختصر در باب اسلام و انقلاب نصیحتی می‌کرد. مشهور است که یک روز خطاب به نمازگزاران گفته بود:

شما در همه حال وظیفه دارید که از انقلاب دفاع کنید. اگر روزی در اتوبوسی، مجلسی، جایی بودید که دیدید چند نفر ضد انقلاب جمع شده اند و علیه انقلاب حرف حساب می زنند و شما نمی‌توانید جواب آنها را بدهید و نمی‌دانید چه جوابی بدهید، نباید که ساکت باشید و چیزی نگویید، لااقل برو جلو بهشون بگو “این جوری هم که شما می‌گویید نیست.”


🔵

دکتر عباس، پزشک مردمی و ساده شهر ما را خیلی‌ها نمی‌شناسند. او پزشک عمومی است.

وقتی یک مریض به مطب او می‌رود، سر و وضع او را می‌بیند. دنبال کوچکترین بهانه‌ای است که از او پول ویزیت نگیرد. خودش هم منشی خودش است.

تقریباً پانزده سال پیش، روزی به مطب او رفته بودم. مرا هم نمی‌شناخت. با دمپایی رفته بودم، همین کافی بود که پول ویزیت نگیرد. فهمیدم نگاهش به دمپایی من خورده است. دسته‌ی پول از جیبم درآوردم باز هم برنداشت.

اگر بیمار او ، نیاز به درمان تخصصی و دقیق‌تر داشته باشد، همزمان که نسخه‌ی او را به دستش می‌دهد به او می‌گوید: ”حالا یک دکتر خوب هم برو“

پیمایش به بالا