سلام دوستان
🔵
چهل سال پیش در کتاب فارسی دوم ابتدایی میخواندیم:
دو مرغابی و یک لاکپشت مدتها در آبگیری زندگی میکردند و هر سه با هم دوست شده بودند. اتفاقاً آب آبگیر بسیار کم شد و مرغابیها دیگر نتوانستند آنجا بمانند. تصمیم گرفتند به آبگیر دیگری بروند.
برای خداحافظی پیش لاکپشت رفتند.
لاکپشت اندوهگین شد و گفت من، هم از کمی آب در رنجم و هم دوری شما برایم سخت است. شما که دوست من هستید فکری بکنید و مرا هم با خود ببرید.
مرغابیها جواب دادند ما نیز از دوری تو بسیار دلتنگ میشویم. هر جا هم که برویم بی تو به ما خوش نمیگذرد اما بردن تو بسیار مشکل است زیرا ما میتوانیم پرواز کنیم و تو نمیتوانی.
لاکپشت بسیار غمگین شد. مرغابیها مدتی فکر کردند پس از آن گفتند تو را هم با خود میبریم به شرط آنکه قول بدهی هر چه گفتیم بپذیری. لاکپشت پذیرفت. مرغابیها چوبی آوردند و به او گفتند ما دو سر چوب را با منقار میگیریم تو هم وسط آن را با دهانت بگیر به این ترتیب هر سه پرواز خواهیم کرد اما باید مواظب باشی که در وقت پرواز هرگز دهانت را باز نکنی. لاکپشت گفت هر چه بگویید انجام میدهم.
مرغابیها به پرواز درآمدند و لاکپشت را هم با خود بردند. وقتی که به بالای شهر رسیدند، چشم مردم به آنها افتاد. مردم آنها را به هم نشان میدادند و میگفتند لاکپشت را ببینید که هوس پرواز کرده است.
لاکپشت مدتی ساکت ماند ولی طاقت نیاورد و گفت “تا کور شود هر آنکه نتواند دید” و در آن حال که دهان خود را باز کرد از آسمان به زمین افتاد و مرد.
🔵
این روزها در هر کوی و برزن چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی سخن از فایل صوتی آیتالله منتظری و سخن از اعدامهای سال ۶۷ است. به مصلحت هیچ مسئولی نیست که در دفاع از این فاجعهی هولناک دهان باز کند و سخنی بگوید.
اگر نصیحت نشنوید و لب به سخن بگشایید مانند همان لاکپشتی که در پیش چشم مردم افتاد و سقوط کرد شما نیز از پیش چشم مردم میافتید و سقوط میکنید و یا تنفر مردم را از خود بیشتر میکنید پس اندکی صبوری پیشه کنید و سکوت کنید و اجازه بدهید تا مرغابیهای عقل و درایت شما را از این مهلکه عبور دهند وگرنه اگر حتی برای یک لحظه بخواهید جواب طعنههای مردم را بدهید به سرنوشت امثال پورمحمدی مبتلا خواهید شد.
من از درایت رهبری میدانم که در بارهی اعدام هزاران زندانی سیاسی در سال ۶۷ تاکنون سکوت پیشه کرده و دفاعی نکرده است.
بنابراین اگر دست خودتان یا دست پدرتان یا دست پدربزرگتان به خون انبوهی از بیگناهان آلوده نیست، مبادا با گفتن حرفی بیجا و بیموقع و نسنجیده خودتان را از بلندای انسانیت به پایین پرتاب کنید.
محمد مهدوی فر
جمعه دوازدهم شهریور نود و پنج