علی کریمی و علی دایی بی خود به شهرت نرسیدند. البته که خودشان زحمت کشیدند ولی شما تشویق ها و سوت و کف ها و شعارهای تماشاچی ها را در پیشرفت کار آنها نادیده نگیرید.
سر زدن های پی در پی علی دایی و دریبل های زیبای علی کریمی و موفقیت هر بازیکن و هر بازیگری مدیون تشویق بیننده ها و تماشاچی هاست.
تشویق به انسان هیجان می دهد و نیروی داخلی انسان را گاهی صد چندان می کند.
آرزویی که من برای آینده ی زندگی خودم در سر می پرورانم با تشویق ارتباط نزدیکی دارد. خیلی وقت ها دوست دارم چشم هایم را ببندم و به رؤیاهایم فکر کنم.
به این فکر کنم که : من الان سخنران و سخنور قهاری شده ام.
دوست دارم بالای بلندی بایستم و برای مردم سخنرانی کنم. در حین سخنرانی دائما جملات هیجان انگیز ایراد کنم و مردم مرتبا مرا تشویق کنند و برای من ابراز احساسات کنند.
من وانمود کنم که می خواهم به سخنرانی خودم ادامه بدهم و حضار وانمود کنند که هیجانی شده اند و پی در پی سخنرانی مرا قطع کنند.
من دوست دارم موقع سخنرانی اشک شوق را در چشم های مشتاقان ببینم.
من اطمینان دارم که در این صورت چنان قدرتی پیدا می کنم که می توانم با همه دنیا طرف بشوم و حسودان و بدخواهان خودم را یک به یک از سر راه بردارم و یا زیر پای خودم له کنم و برای دشمنان خودم خط و نشان بکشم و برای آنها تاریخ انقضا معلوم کنم.
خدایا چه شکوهی! چه عظمتی! این جماعت می خواهند جانشان را فدای من بکنند. می خواهند هر چه خون در رگ هایشان جاری است، برای من بدهند. خدایا من با این همه خون چه کنم؟ مگر من اینجا سازمان انتقال خون دارم؟
می خواهم زنان و دختران در تشویق من، از مردان پیشی بگیرند. گویا این ها سالهاست در حسرت دیدار من بوده اند.
با دیدن من ناگهان اشک از گوشه ی چشم های جادویی آنها بر گونه های زیبایشان سرازیر بشود. راستی این قطرات زلال اشک چقدر چهره معصومانه و زیبای آنها را زیباتر کرده است!
به به چه رؤیایی!
خدایا اسم کدامیک از اینها «رؤیا» ست؟
اصلا چه فرقی می کند که اسم هر کدامشان چیست؟ مهم خودشان هستند که در صحنه حضور فعال دارند.
من دوست دارم جو مرا بگیرد، من دوست دارم جو زده بشوم. دوست دارم نفهمم چه می گویم.
خدایا این لذت را از من مگیر . خدایا، نکند من خواب باشم و چشم باز کنم و ببینم همه آنچه دیده ام، خواب کوتاهی بیش نبوده است. خدایا این لذت را برای من جاودانی گردان.
محمد مهدوی فر
تخریب چی و غواص دفاع مقدس
شهرستان آران و بیدگل
شهریور ۹۴