پدرم روحانی است، حدود چهل سال پیش چند کوچه بالاتر از جایی که منزل ما بود پسری با خانواده اش زندگی می کرد که اسمش علی بود. حدود سه سال از من بزرگتر بود. منزل آنها در میان باغ بود و اطراف منزل آنها اکثرا زمین های کشاورزی بود.
بارها دیده بودم، صبح ها بعد از طلوع آفتاب پسرکی بسیار مؤدب کنار درب منزل ما می ایستاد و با صدای بلند چندین بار می گفت: «حضرت آقا ، حضرت آقا» و من با صدای او از خانه بیرون می آمدم.
یادم نمی آید او درب خانه یا زنگ خانه ما را زده باشد. درب خانه ها آن زمان ها اکثرا در طول روز باز بود. برای اینکه وقتی بچه ها یا زن های همسایه به منزل هم می رفتند نیازی به در زدن نباشد.
علی ، پسری مؤدب با لباسی نظیف حدودا ده ساله، صاف می ایستاد. همیشه یک دسته گل را که گمان می کنم خودش با سلیقه چیده بود و آنها را با یک نخ بهم بسته بود، با دو دست نگه می داشت و من می دیدم که شیرین ترین لحظه برای او زمانی بود که با دستان خودش دسته گل را تقدیم پدرم می کرد و پدرم از او تشکر می کرد.
اگر نگویم همه، ولی می توانم بگویم اکثر قریب به اتفاق جوانان و نوجوانان محله از روحانی محل احترام می گرفتند. شکل آن احترام ها و جنس آن احترام ها با احترام های امروزی زمین تا آسمان تفاوت داشت. آنها به زعم خود، روحانیون را شبیه پیامبران و امامان می دیدند و تعداد روحانیون هم مثل الان زیاد نبود.
بعضی از آن جوان ها و نوجوان ها، از جمله همین علی آقای بسیار با ادب در جنگ شهید شدند. علی موقع شهادت ۱۶ سال داشت.
این از نوجوان ها و جوان های دیروزی و اما امروز :
در بعضی از گروه ها در شبکه های اجتماعی که عضو هستم و بیشتر اعضای این گروه ها جوانان هستند، از خدا و پیغمبر و ائمه و به ویژه امام زمان جرأت نمی کنم اسمی به میان بیاورم. از تفریحات شیرین آنها تمسخر اعتقادات مذهبی است.
از دیدگاه این جوانان اگر نماینده خدا و پیامبر و نماینده تام الاختیار امام زمان این ها هستند که در کمال بی رحمی می زنند و می درند و می کشند و زندان می کنند و آبرو می برند، پس اگر امام زمان موهومی اینها خودش سر از پرده غیبت بیرون بیاورد لابد روی داعش را هم سفید خواهد کرد.
من سعی می کنم در دفاع از عقاید خود با آنها وارد بحث نشوم ، زیرا اولا من کارشناس مذهبی نیستم که با آنها بر سر اعتقادات بحث کنم و در ثانی حتی اگر کارشناس مذهبی هم می بودم چنین نمی کردم چرا که این ها به منطق اعتقادی من نیازی ندارند. مشکل آنها آزادی و امنیت و اشتغال و اقتصاد و ازدواج است که همه آنچه آنها می خواهند در حال حاضر مهیا نیست.
علمای حوزه و مراجع تقلید هم که اغلب سکوت کرده اند و از حیثیت امام زمان خودشان دفاع نمی کنند و مجوز داده اند که به اسم نمایندگی امام زمان (عج) هر منکری صورت بگیرد، سکوت این ها را نمی دانم از روی ترس است یا پول گرفته اند یا حقایق را نمی دانند. شقّ سوم را بعید می دانم.
محمد مهدوی فر سیزدهم آذر ماه نود و چهار