اعتیاد در زندان


من بیرون زندان حتی سیگار هم نمی‌کشیدم. پاکِ پاک بودم. هیچ نوع اعتیادی نداشتم. شرکت در جلسات و انجمن‌های سیاسی، دیدن بعضی از برنامه‌های ماهواره‌ای، پی‌گیریِ خبرهای سیاسی و اجتماعی در تلگرام و رسیدگی به امور خانه و خانواده مانع از اعتیاد من بود.

این بار آخری که به زندان افتادم، ابتدا 93 روز در انفرادی اطلاعات بودم. آنجا محدودیت خیلی زیاد بود. آنجا از قلم و کاغذ و روزنامه و مجله و کتاب و حتی از آفتاب، میوه و تغذیه مناسب هم محروم بودیم. قاضی دستور داده بود که ممنوع‌التماس و ممنوع‌الملاقات باشم. تلویزیون هم که بدون تردید نداشتیم. محال بود کسی بتواند مواد به سلول‌های اطلاعات بیاورد. آنجا هم پاکِ پاک بودم.

این مشکل من از روزی شروع شد که از انفرادی به بند عموم آمدم. در بند عموم دسترسی به کتاب و روزنامه و قلم و کاغذ و تماس تلفنی نسبتاً آسان بود.

هر اتاق یا غرفه‌ای برای خودش تلویزیون داشت. اطرافیان من تقریباً همه سیگار می‌کشیدند. بسیاری از آنها متادون مصرف می‌کردند. بعضی از آنها علاوه بر سیگار و متادون، به مواد مخدر سنتی یا صنعتی نیز اعتیاد داشتند.

یکی به مصرف هروئین اعتیاد داشت، یکی به شیشه، یکی به تریاک و شیره تریاک و خلاصه هر کدام به نوعی اعتیاد داشتند.

در میان این همه معتاد، من هم باید یک جور سرگرمی برای خود درست می‌کردم. اعتیاد من از اینجا آغاز شد.

تا به حال دو بار بندِ من عوض شده است ولی اعتیاد من به قوت خود باقی است. باور کنید تقصیر از من نیست. شاید اگر شما هم جای من بودید، مانند من معتاد می‌شدید چون اینجا نه شبکه‌های ماهواره‌ای داریم که با آنها سرگرم شویم نه خبری از تلگرام و کانال‌های تلگرامی است. به جای همه‌ی اینها تلویزیون داریم. شب که می‌شود این اعتیاد گریبانگیر من می‌شود. تقریبا ساعت ۸.۵ شب.

از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، من اینجا توی زندان مدتی است که به دروغ‌های ۲۰:۳۰ اعتیاد پیدا کرده‌ام. هر شب شنیدن این دروغ‌ها در زندان به من آرامش می‌دهد.

شما خواننده گرامی، دقیقا چند ماه یا چند سال پاکی دارید؟ برای من هم دعا کنید.

دوست شما محمد مهدوی‌فر

زندان مرکزی اصفهان

18 مهر 97

پیمایش به بالا