پانزده سال پیش، از کارخانهای جنس میخریدم که اسم صاحب کارخانه حاج تقی بود.
یک روز چاشت توی دفترم نشسته بودم که حاج تقی زنگ زد. گفت آقای مهدوی فر یک مقدار از حساب دفتری شما باقی مانده است، این پول را به ما نمیدهی؟
گفتم چقدری هست، حاج آقا ؟
گفت پانصد و پنجاه هزار تومان
من که مطمئن بودم، حساب مرا اشتباه میگوید و بدهی من این مقدار نیست، با خودم گفتم نکند پولی را به کارخانه دادهام ولی آنها ننوشتهاند، پول که به آنها میدادم عادت نداشتم رسید بگیرم. پس پشت تلفن به حاج تقی گفتم، حاج آقا تا دقایقی دیگر میرسم خدمت شما.
بدون معطلی زنگ زدم آژانس. حدود ده دقیقه بعد رسیدم به کارخانهی حاج تقی و یک سره رفتم دفتر ایشان.
درب دفتر او را که باز کردم، حاج تقی و دو تا از پسرهایش و حسابدارش در اطاق جمع بودند. تا مرا دیدند همهشان شروع کردند به خندیدن.
حاج تقی گفت، حساب شما دویست و خوردهای بیشتر نیست ولی من تعمداً آمار را بیشتر اعلام کردم که دستپاچه بشوی و برای دفاع از حساب واقعی، خودت را به اینجا برسانی.
به پسرهایم و به حسابدارم گفتم، الان پشت تلفن به مهدوی فر چیزی میگویم که با سرعت، خودش را به اینجا برساند و خندهی بچهها از این جهت بود که پیشبینی من در بارهی آمدن شما درست در آمد.
غرض از طرح این خاطره این بود که بگویم آیتالله منتظری در باره اعدامهای مرداد ۶۷ میگوید: من نمیدانم ۲۸۰۰ یا ۳۸۰۰ نفر را در آن واقعه اعدام کردند.
آنقدر تعداد زیاد بوده است که آیتالله منتظری هزار تا، کم و زیاد این آمار را به خاطر میآورد.
چند روز پیش که با رادیو پارس مصاحبه میکردم و مجری رادیو در باره اعدامهای سال ۶۷ از من سؤال پرسید و من جواب ایشان را دادم، مجری یادآوری کرد که قبل از من آقای ملکی در مصاحبه با همین رادیو آمار اعدامهای ۶۷ را سی هزار نفر اعلام کرده است در عین حال مجری رادیو اصرار داشت که آمار اعدامها بیش از این تعداد بوده و تا صد و پنجاه هزار نفر قابل تخمین است.
شاید در آینده، بالاخره همین یکصد و پنجاه هزار نفر مورد پذیرش مورخین قرار گیرد و همین را در تاریخ بنویسند و در این بین مثلا روزی مگسی جلوی صفرهای این رقم بنشیند و کاری بکند که تعداد صفرها یکی اضافه شود و تاریخ نویسان نیز از آن به بعد آمار اعدامهای سال ۶۷ را یک میلیون و پانصد هزار نفر ذکر کنند.
جالب اینجاست که معمای اعدامها را سران مملکت جزء به جزء میدانند. آقایان ابراهیم رئیسی و مصطفی پورمحمدی و حسینعلی نیری که عاملان اصلی اعدامهای سال ۶۷ بودهاند، به کمیت و کیفیت اعدامها به خوبی واقفند و باید اینجور وقتها همینهایی را که اسم بردم، آژانس بگیرند و سریعاً خودشان را برسانند و از عدد صحیح و از آمار دقیق دفاع کنند ولی اینکه چرا حالا نمیآیند و چرا در این موضوع خودشان را آفتابی نمیکنند، به نظر من دو دلیل میتواند داشته باشد.
۱) دلیل اول اینکه به نظر آنها آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.
ما که کشتهایم چه فرقی میکند؟ حالا هزار تا یا صد هزار تا
۲) دلیل دوم اینکه، اینها شاید خودشان هم از بابت این آمارهای سر در گم زجر میکشند و دلشان میخواهد بیایند مثلا جلوی دوربین تلویزیون، بگویند والله ما این قدر نکشتیم بلکه آنقدر کشتیم.
ولی گفتن این حرف کار آسانی نیست. چطور میشود بیایند چشم توی چشم مردم و چشم توی چشم دنیا و چشم توی چشم خانوادههای داغدار بدوزند و بگویند مثلا ما پنجاه هزار نکشتیم فقط پنج هزار کشتیم. خودتان را جای آنها بگذارید.
نه نه
خدا نکند شما جای آنها باشید.